حلقه
دخترک خنده کنان گفت که چیست راز این حلقه زر؟
راز این حلقه ک انگشت مرا اینچنین تنگ گرفته ست به بر؟
راز این حلقه ک در چهره ی او اینهمه تابش ورخشندگی است
مرد حیران شد وگفت حلقه خوشبختی ست
حلقه زندگی است
همه گفتند مبارک باشد دخترک گفت دریغا که مرا باز درمعنی آن شک باشد
سالها رفت وشبی
زنی افسرده نظر کرده بر آن حلقه زر
دید روزهایی که به امید وفای شوهر
به هدر رفته هدر
زن پریشان شدونالید که وای وای
این حلقه که درچهره او باز هم تابش ورخشندگی است
حلقه بردگی وبندگی است....
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:ای باباخدانکنه.چندبار بگم جوش نکن حرص نخور.هان؟چندبار باید بگم؟