.

درد داردوقتی می رود

          و همه می گویند:دوستت نداشت

 

و تو نمی توانی به همه ثابت کنی که هر
                                           

                                               شب با عاشقانه هایش خوابت می کرد!
.

[ سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:, ] [ 15:22 ] [ مریم ] [ ]

سخت بود...

 

سخت بود فراموش کردن


کسى که


با او


باید همه چیز و همه کس را


فراموش مى کردم..

[ شنبه 26 اسفند 1391برچسب:, ] [ 9:43 ] [ مریم ] [ ]

بهار...

بهارنزدیک است

 

 

و

 

 

هوا پرشده از دوستت دارمهایی که بادها سپرده ام،

 

 

خداکند پنجره ات باز باشد...

[ چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:, ] [ 15:13 ] [ مریم ] [ ]

نام قشنگ تو

 

وقتی زاشتیاق روی تو هــر لحظه در تبــــم

بر گــــرد بیا ستـــاره ی گم گشته در شبم

حس می کنم کجــــای زمینی ولی بـــــدان

گل می کنــــد نــــام قشنگ تــــــو بر لبــــم

 

منبع:http://azarzamani.mihanblog.com/

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.
[ دو شنبه 21 اسفند 1391برچسب:, ] [ 9:55 ] [ مریم ] [ ]

زندگی لعنتی...

تمام چیزی ک باید اززندگی آموخت،

 

تنهایک کلمه است

 

"میگذرد"

 

 ولی دق میدهد تا بگذرد

[ شنبه 19 اسفند 1391برچسب:, ] [ 16:14 ] [ مریم ] [ ]

معبودا...!

معبودا!

 

حواست هست؟

 

 

صدای هق هق گریه هایم ازگلویی می آید ک تو از رگش به من نزدیکتری....

[ شنبه 12 اسفند 1391برچسب:, ] [ 15:29 ] [ مریم ] [ ]

برو...

 

مطمئن باش برو ضربه ات کاری بود

 

.دل من سخت شکست وچه زشت به من وسادگیم خندیدی

 

به من و عشقی پاک که پراز یاد تو بود

 

وبه یک قلب یتیم

 

که خیالم میگفت تا ابد مال تو بود

 

توبرو؛برو تا راحت تر تکه های دل خودرا سر هم بند زنم...

[ چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:, ] [ 11:22 ] [ مریم ] [ ]

گوش کن...!

 

عزیزم:

 

پرمعنی ترین  کلمه"ما"است..........آن را به کار ببر

 

سرکش ترین کلمه"هوس"است..........با آن بازی نکن

 

سازنده ترین کلمه"صبر"است..........برای داشتنش دعا کن

 

ضعیف ترین کلمه"حسرت"است..........آن را نخور

 

لطیف ترین کلمه"لبخند"است..........آن را حفظ کن

 

صبورترین کلمه"انتظار"است..........منتظرش باش

[ سه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:, ] [ 15:35 ] [ مریم ] [ ]

کجایی عزیزم نگرانتم

 

سلام

من مریمم.آخ نمیدونم چی شد هرروزساعت 2به بعد یامن یه اس میدادم

یا اون اما امروز من خوابم برده بود ووقتی بیدار شدم

ساعت5بود اما هیچ خبری ازش نبود

به شدت ناراحت شدم گفتم اشکال نداره احتمالا امتحان داره سرش شلوغه

خودم بهش خسته نباشید همیشگی رومیگم

اومدم پیاممو بنویسم گفتم بذار اول یه تک بزنم

با ایرانسلم زدم گفت غیر قابل پوشش شبکه

دوتا فحش دادم با همراه اوله گرفتمش گفت خاموش است

دوباره گرفتم خاموش است هزار باره هم میگرفتم بازم خاموش بود

دیشب یه چیزی شد وسر یه موضوع یکم بحث کردیم

اما خیلی خوب تموم شد خیلی خوب

بعدش گفتم شاید باطری گوشیش تموم شده باز.

میرم وبش باعجله باز کردم عطربارانو

ن آپ جدید نداشت منم هیچ کامنت جدیدی ازش نداشتم

انگار آب شده وااااااااااااااااای اونکه میدونه من دق میکنم

دیگه نمیدونم چه غلطی بکنم

نسترن دارم میمیرم کاش برسه ب گوشت کاش ی ثانیه یادم بیوفتی

میترسم اتفاقی براش افتاده باشه زبونم لال

خیلی بدجورنگرانشم کاش بشه یکی روپیداکنم ک کمکم کنه.

وای چقدر آرامششو نیاز دارم

اما کجاست؟کجاییییییییییییییییییییی نسترن؟

[ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, ] [ 17:13 ] [ مریم ] [ ]

ردپا

 

شبی خواب دیدم که کنار ساحل همراه با خدای خود قدم میزدم.برپهنه تاریک آسمان

 

صحنه هایی از زندگی ام را میدیدم.درهر کدام از صحنه ها دوجفت ردپا بر روی شن دیده میشد.

 

یکی متعلق به من ودیگری متعلق به خدا بود.

 

وقتی تمام قسمت ها را دیدم وبا دقت نگاه کردم،متوجه شدم که در بعضی از قسمت ها،

 

فقط یه جفت ردپا دیده میشود.کمی که تامل کردم،متوجه شدم که این قسمت ها

 

سخت ترین وبدترین لحظات زندگی ام بوده است.

 

از خدای خود پرسیدم:خدایا تو گفتی که در همه احوال،همراه وهمدم من خواهی بود وهرگز

 

مرا ترک نخواهی کرد.اما در سخت ترین لحظات زندگی ام آنگاه که تورا بیشتر ازهر لحظه

 

نیاز داشتم،یه جفت ردپا بیشتر نمیبینم!چرا مرا تنها گذاشتی؟

 

خداوندبه آرامی پاسخ داد:من همیشه تورا دوست داشته ام ودارم هرگز تورا تنها نخواهم گذاشت.

 

جاهایی که فقط یک جفت ردپادیدی،آن زمانی بوده است که من تورا بر دوش داشتم.

 

[ شنبه 5 اسفند 1391برچسب:, ] [ 15:12 ] [ مریم ] [ ]

دستان نوازشگر

 

کسانی که قدر دستان نوازشگر را ندانند٫

 

عاقبت پاهای لگد کوب را می بوسند ....

[ پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:, ] [ 15:42 ] [ ] [ ]

آه...

 
نه التماسش کردم...
 
نه خیره خیره نگاهش...
فقط آه کشیدم...
 
و سکوت کردم...
 
همین "آه" برای تمام زندگیش کافیست...
 
[ چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, ] [ 15:33 ] [ مریم ] [ ]

بت

از آدمها بت نسازید ... این خیانت است ...هم به خودتان ... هم به خودشان

 

خدایی می شوند که خدایی کردن نمی دانند....

 

و شما در آخر می شوید سر تا پای کافر خدای خود ساخته ...

[ سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:, ] [ 17:46 ] [ ] [ ]

 

 

آسمان را ديدی؟

 


آسمان هم ديشب مثل چشمان گل خاطره ام قرمز بود.

 


آسمان سرخ ولی بی احساس.

 


آسمان! درد مرا میفهمی؟

 


آسمان! اشک مرا میبينی؟

 


آسمان دل من غرق دررنگ غم است.

 


آسمان دل من رنگ يک خاطره است.

 


آسمان دل من ، رنگ اشک دل تنهای من است.

 


آسمان! درد مرا میفهمی؟

 


کاش باز هم امشب اين دل خاکی من از زمين پر بکشد.

 


و مرا تا پرواز و مرا تا تنها و مرا تا اوج خيال تک و تنها ببرد

 


آسمان را ديدی؟

 


آسمان زيبا بود.

 


آسمان درد مرا میفهميد. آسمان اشک مرا هم میديد

 


آسمان سرخ از درد و غم است

 


آسمان ! درد تورا میفهمم

 


آسمان ! اشک ترا میبينم
[ سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:, ] [ 16:24 ] [ مریم ] [ ]