با چشم داغ...
امروز ولنتاینه....
اماعشقم نیس هفته پیش انقدر برای امروز عکس گرفتم وآماده کردم ک براش بفرستم
ولی از دیروز بعدازظهر دارم یه ریز گریه میکنم اگه نسترن نیاد منم نمیام
کاش یکی بود میرفت حال منو بهش میگفت واقعا به محمدش حسودیم میشه میترسم آخرش خودمو
بکشم چجوری دلش میاد اینطور کنه چجور دلش میاد وقتی اصن حالم خوب نیس.......
کاش همه چیزای ک میخواستم بودن
میدونم هیچ کس به وب من نمیاد ک این چیزا رو بخونه ولی فکر کردم شاید آروم شم اما نشد بدتر شدم اومدم اینجا نظرشو خوندم
یادش افتادم صداش اومد تو گوشم چرا همیشه اتفاقایی تو زندگی ادما می افته ک حتی ی ثانیه هم ذهنشونو مشغولش نکرده بودن؟چرا؟
خسته ام....داغونم.....چشام پراز اشکه ولی نمیاد پایین فکر کنم دوقطره آخر اشکامه وداره تموم میشه دیگه
ب قول نسترن شایدم شوک عصبی باشه
دلخوری از بغض پری میفهمم،ناراحتی غصه داری میفهمم،دلواپس فردای بامن بودنی..دلگیری از من اما
درگیر منی.....
داری دل میزنی دل میکنی تو کم کم
من بهت حق میدم من حالتو میفهمم
نبض احساستو میگیرمو حالت خوش نیس
ایندفعه نیت من خیره تو فالت خوش نیس
دارم میبازمت ای داد بی داد
خودم کردم ک لعنت برخودم باد
کاش صدای جیغامو میشنیدی امروز کادوتو گرفتی عشقم.ولنتاینت مبارک.....
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:من نمیفهمم نمیخوامم ک بفهمم اماخسته ام دلم میخواد آرومت کنم اما تو نمیخوای همه دردت اون نمره لعنتی نیس چیز دیگه س! دلم میخواد آرومت کنم دلم میخواد بخندی دلم میخواد آروم باشی نسترن سه شنبه هفته بعد نوبت mriدارم میترسم نگران توام دارم خفه میشم کم آوردم بد آوردم چرا انقدر کم بود؟نسترن میخوام آرمت کنم بخدا هیچ قصد دیگه ای ندارم